مصادیقی از دگرگونی ارزشها از منظر مولای متقیان علیه السلام
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه و در میان خطب، نامهها و حکمتها، با ذکر مصادیقی از مسخ ارزشها در آخر الزمان توجه آیندگان را به مسئولیت خطیرشان در حفظ ارزشها معطوف میدارد که در ادامه به نمونههایی از این موارد اشاره میشود:
مصادیقی از دگرگونی ارزشها از منظر مولای متقیان علیه السلام
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه و در میان خطب، نامهها و حکمتها، با ذکر مصادیقی از مسخ ارزشها در آخر الزمان توجه آیندگان را به مسئولیت خطیرشان در حفظ ارزشها معطوف میدارد که در ادامه به نمونههایی از این موارد اشاره میشود:
مهجوریت و تفسیر به رأی قرآن، مهمترین دگرگونی ارزشی
بر کسی پوشیده نیست که قرآن به عنوان کتاب هدایت بشر، جامع ارزشهای نیک و پسندیده است. مادامیکه قرآن و احکام آن در میان افراد یک جامعه برقرار باشد، آن جامعه یک اجتماع ارزشی و مبتنی بر اصول دین مبین اسلام است. حال اگر این منبع نورانی احکام و ارزشها مورد غفلت واقع شود و یا به جهت تمتعات نفسانی مورد تفسیر به رأی قرار گیرد، مصیبتبارترین انحطاط و دگرگونی در ارزشهای دین صورت میپذیرد.
امیر بیان علی علیه السلام به کرات، مردم را از این واقعه بیم داده و میفرماید:
لَیسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ إِذَا تُلِی حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِه 1.
عبارت نورانی فوق، اشارهای صریح به دگرگونی قرآن نزد مردم آخر الزمان دارد. ارزشها در میان مردم آن گونه رواج پیدا میکند که تحریف قرآن و برگرداندن معانی آن به سود شخص و یا گروه، موجب به دست آوردن منفعت میشود. این منافع، منحصر به منافع مادی نیست، گاه به جهت شهرت است و گاه مقام و گاهی توجیه اعمال نادرستی که به آنها پایبند شدهاند.
اگر نگاهی به آیات قرآن بیفکنیم، تحریف و جابجایی کلام از جایگاه حقیقیاش را از ویژگیهای یهود مییابیم که در قرآن بسیار مذمت شده است 2، لذا رواج تفسیر به رأی و تحریف معانی کلام الهی که در آخر الزمان شیوع مییابد از خصوصیات نکوهیده یهود است که در میان مسلمانان ظهور و بروز پیدا میکند.
مهجوریت قرآن همانند غربت اسلام در آخر الزمان است. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «به درستی که اسلام غریبانه آغاز شد و به زودی به غربت باز میگردد، پس خوشا به حال غریبان!» 3.
حضرت علی علیه السلام نیز در نهج البلاغه، وقوع چنین غربتی را برای اسلام بیان فرمود و از مهجوریت قرآن خبر میدهد:
فَالْکِتَابُ یوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیانِ وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیسَا فِیهِمْ وَ مَعَهُمْ وَ لَیسَا مَعَهُمْ لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَى وَ إِنِ اجْتَمَعَا 4.
از آن جا که در حیات دنیوی، تشابه صورتها، استعدادها، فعالیتها و رفتارها باعث میشود که برترین و پستترین انسانها به ظاهر یکی بنمایند 5، لذا به این جهت است که حضرت، قرآن و پیروان آن را بی پناه توصیف میفرماید در حالی که در کنار دیگران و در یک اجتماع زندگی میکنند. این بی پناهی، خود را در گفتار، کردار و
رفتار آدمیان بروز میدهد. از آن جا که حق و باطل، ظلمت و نور، و هدایت و گمراهی قابل جمع نیستند، قرآنیان نیز در عین حضور در جمع مردم، غائب اند و غریب؛ چرا که حیات قرآنی از میان آنان رخت بربسته و جای خود را به ارزشهایی غیر الهی داده است. از همین روست که امام علی علیه السلام، در بیان ویژگیهای ظهور، احیای قرآن و بازگرداندن احکام آن به جایگاه خویش، از جمله اقدامات حضرت مهدی علیه السلام بر میشمارند:
یعْطِفُ الْهَوَی عَلَی الْهُدَی إِذَا عَطَفُوا الْهُدَی عَلَی الْهَوَی، وَیعْطِفُ الرَّأْی عَلَی الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَی الرَّأْی 6.
یکی از اصلاحات امام زمان علیه السلام به هنگام ظهور، این است که همگان را پیرو قرآن و احکام نورانی آن میسازد، در آن زمانی که آن را وارونه کرده و به قصد رسیدن به منافع دنیوی، نظرات خود را بر آن تحمیل کردهاند.
در آن هنگام فرقههای گوناگونی از جمله مرحبه، کرامیه، معتزله و ... برای اثبات صحت مذهب خود به قرآن استشهاد، و آرای و نظرات خود را بر آن تحمیل میکنند و گمان میکنند که به راه حق رفتهاند در حالی که سؤال از اهل ذکر (قرآن) را ترک گفته و به صاحب امر رجوع نمیکنند؛ همان کسانی که مورد خطاب خداوند واقع شده و قرآن در خانه آنان نازل گشته است. آنان همان اهل بیت نبوت و رسالت هستند، پس اگر کسی برای فهم قرآن به آنها مراجعه کرد مسلماً هدایت یافته است 7.
یاران حضرت مهدی علیه السلام و ارزشمداران واقعی آخر الزمان، کسانی هستند که با صیقل ذهن و روح خویش، دیدههایشان را از نور قرآن روشنایی میبخشند و جامهای حکمت را پی در پی مینوشند 8.
پی نوشت :
1.همان، خطبه 147
2.نساء / 46
3.کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص66
4.نهج البلاغه، خطبه 147
5.ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج21، ص201
6.نهج البلاغه، خطبه 138
7.منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج8، ص249
8.نهج البلاغه، خطبه 150
توجه به ظواهر و غفلت از ارزشهای حقیقی
حضرت علی علیه السلام که خود در تمامی حیات نورانیش، نمونهای بی بدیل از هماهنگی و مطابقت ظاهر و باطن در مسیر رضای الهی بوده و همواره مردمان را به یگانگی ظاهر و باطن دعوت میفرمود 1، اکتفا کردن به ظاهر و روی بر تافتن از حقایق و بواطن را از ویژگیهای ضد ارزشی دوران آخر الزمان معرفی مینماید. حکمت 369 نهجالبلاغه به این موضوع اختصاص دارد و مولای متقیان، مصادیقی از ظاهرگرایی و حاکم شدن فضای فریب و خدعه را چنین بر میشمرند:
أْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یبْقَى فِیهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ یوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُکَّآنها وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُم.
نزدیک به این مضمون را در روایات و احادیث زیادی مییابیم 2. از آن جمله حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:
اسلام، عریان است، لباسش حیا، زینتش وفا، مروتش عمل صالح و ستونش تقواست. برای هر چیز اساسی است و اساس اسلام، محبت ما اهل بیت است 3.
آن چه باعث شد که این روایت در این قسمت نقل شود درک بهتر مفهوم کلام مولا علی علیه السلام است. حضرت از فرا رسیدن زمانی خبر میدهد که در آن از اسلام جز نامی باقی نمانده است. اگر عمل صالح و تقوا از اسلام گرفته شود، آن چه باقی میماند همان اسلام عریانی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از آن نام میبرد. با نگاهی به تاریخ، به آسانی میتوان مصادیقی این چنینی یافت. از شهادت امیر المؤمنین علیه السلام چیزی نگذشته بود که سب و لعن علی علیه السلام بر بالای منابر و پس از نمازها رسماً ابلاغ شد و خطبا، وعاظ، ارباب فتوا و دیگر عمار مساجد از آن متابعت مینمودند.
حضرت میفرماید: «مساجد از جهت هدایت و رستگاری ویران میشود». یعنی اهل هدایت و اصحاب تقوا و ورع در مساجد کم یافت میشوند و مسلم است که آنگاه فتنهخواهان و فتنهانگیزان راه خویش را برای تقویت گمراهی و جهالت مردم از مسیر مساجد هموار میبینند. کلام حضرت در این موضوع، با رویدادهای عصر کنونی مطابقت دارد. در اغلب بلاد اسلامی مساجد از ارباب هدایت تهی و در دست کسانی است که از آن برای وصول به منافع خود، اعم از منافع سیاسی و ... بهره میبرند.
لازم به ذکر است که آبادانی و ویرانی مساجد به همین مبحث خلاصه نمیشود. گواه این مدعا روایتی است از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باب مردمان آخر الزمان که میفرماید:
در آخر الزمان مردمانی میآیند که به مساجد میروند، در آن مینشینند و در آن حلقههایی از یاد و دوستی دنیا بر پا میدارند. پس با آنان منشین که آنان را نزد خداوند حاجتی نیست 4.
با عنایت به سخنان امیر المؤمنین علیه السلام در این باب، ضروری است که برای نجات از فرو رفتن در ورطه گمراهی و حفظ سلامت دین در آخر الزمان، به حقیقت و بطن دین و احکام و شرایع آن توجه داشت و از توقف در ظواهر پرهیز کرد.
پی نوشت :
1.ر. ک: دفاع از تشیع، ص63
2.ر.ک: الخصال، ج1، ص296؛ الحدیث _ روایات تربیتی، ج1، ص30؛ بحار الانوار، ج2، ص109
3.الامالی، ص268
4.جامع الاخبار، ص70