شاید دربارهی مورچه کمتر کسی به فکر فرورود و از اندیشه در راه تعین سرنوشت خود، از آن الهام گیرد. امام- درود خدا بر او- امر به چنین اندیشهای دارد:
اگر دربارهی این حیوان کوچک عجیب، بیندیشی به شگفت میآیی و سرانجام بدانجا میرسی که آفریدگار مورچه کوچک،همان آفریدگار نخل تناورست.
انظروا الی النمله فی صغر جثتها...
و لو فکرت فی مجاری اکلها...
و لو ضربت فی مذاهب فکرک لتبلغ عایاته ما دلتک الدلاله الا علی ان فاطر النمله هو فاطر النخله.(1).
ترجمه: به مورچه نگاه کن، به کوچکی جثهی او، به راههای تامین زندگی و تغذیهی او، اگر افکار خود را متمرکز کنی به جایی جز این نرسی که آفریدگار مور، همان آفریدگار نخل است.
در این خطبهی سراسر دانش، امام بارها روی کلمهی «انظر» و «دلالت» و «فکر» تکیه کرده است یعنی اندیشه، از مهمترین مسایل سرنوشتساز زندگی است به طوری که در پرتو آن همهی پدیدهها حجت و دلیل روشنگر انسان میگردد.
... فصار کل ما خلق حجه له و دلیلا علیه و ان کان خلقا صامتا، فحجته بالتدبیر ناطقه و دلالته علی المبدع قائمه.(2).
ترجمه: آفریدگان، زبان گویای آفرینشند اگر چه بیزبانند. این تدبیر عالم هستی است که گویا و فریادگر حجت و دلیل پروردگار است و در میدان تفکر آدمی همچنان ایستاده و برپاست.
و از همه مهمتر، بیان صریح امیرالمومنین (ع) است که معرفت و شناخت را- که همان اندیشه و تفکر در مسایل زیربنایی هستی است- از اولی ترین مسایل زندگی یعنی دین برمیشمارد.
اول الدین معرفته.(3).
با توجه به مطالب بالا، شناخت آفریدگار و تفکر در این مورد به حد ضرورت میرسد که:
و ارانا من ملکوت قدرته... ما دلنا باضطرار قیام الحجه له علی معرفته.(4).
ترجمه: خداوند، از ملکوت قدرت خویش به ما نشان داد و پرچم این حجتها را برای ما برافراشت تا او را بشناسیم (و در راه شناخت او بیندیشیم) و این آثار و دلائل به اندازهای روشن و مثبت بود که ما را مجبور به پذیرش کرد.
چیست دین؟! برخاستن از روی خاک
تا که آگه گردد از خود، جان پاک!
--------------------------------------------------------------------------------
نهجالبلاغه خطبهی 227.
نهجالبلاغه خطبه 90.
نهجالبلاغه خطبهی اول.
نهجالبلاغه خطبهی 90.