توجیه انحرافات اعتقادی و ادعای پیروی از دین
از دیگر اوصاف شایع در آخر الزمان، بازی با لفظ، و رنگ دینی دادن به کژ یها و انحرافات است. در زمان حیات حضرت علی علیه السلام نیز این اتفاق رخ داد. ایشان میفرماید:
توجیه انحرافات اعتقادی و ادعای پیروی از دین
از دیگر اوصاف شایع در آخر الزمان، بازی با لفظ، و رنگ دینی دادن به کژ یها و انحرافات است. در زمان حیات حضرت علی علیه السلام نیز این اتفاق رخ داد. ایشان میفرماید:
شب هنگام شخصی به دیدار من آمد و چیزی که در ظرف پوشیده بود به همراه داشت و معجونی در آن بود. من ناراحت شدم آن چنانی که زهر مار و یا آن چه آن را قی کنند ناراحتکننده است. به او گفتم: آیا صله است یا زکات یا صدقه؟ اینها بر ما اهل بیت حرام است. آن شخص گفت: نه این و نه آن، بلکه هدیه است که برای شما آوردهام. به او گفتم: مادران به عزایت بنشیند! آیا با "تغییر حکم" به فریفتن من آمدهای؟ 1.
امیر بیان در خطبهای از نهج البلاغه، سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت را در مورد اتفاقاتی که به وقوع خواهد پیوست چنین نقل میفرماید: «یسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَةِ وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِیةِ فَیسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِیذِ وَ السُّحْتَ بِالْهَدِیةِ وَ الرِّبَا بِالْبَیع» 2.
نمونههایی از توجیهات نادرست در این کلام، به عنوان مصادیق و شاهد مثال نقل شده است که برای تبیین بیشتر نگاهی اجمالی به آنها میافکنیم:
«در آن دوره، مردم حرام خدا را با استناد به شبهاتی بی اساس و دروغین، حلال میشمارند. و به این بهانه از کسب حرام احتراز نمیکنند. از آن جا که خود را پیروان دین مینامند و همواره با استفاده از نام دین برای خویش کسب منفعت کردهاند. هیچ گاه به مقابله علنی با فرامین الهی بر نمیخیزند بلکه فقط با توجیه ناصحیح عمل خویش آن را مبتنی بر دین معرفی میکنند. آسیبهایی که این توجیهات به دنبال دارد فقط منحصر به شخص خطا کار نیست، بلکه باعث پدید آمدن بدعت در دین میشود، چرا که دیگر افراد جامعه نیز از آنها پیروی میکنند. پس این دگرگونی ارزشی یک دگرگونی در ابعاد فردی و اجتماعی است. سپس حضرت در ادامه به بیان مصادیق آن میپردازند: شراب را که باعث مستی است به این بهانه که آب جو است حلال میشمرند. آیا میشود که با تغییر الفاظ، موضوع و حکم را عوض کرد؟ رشوه که باعث فساد در جامعه میشود به نام هدیه رواج پیدا میکند و از همه شایعتر که در زمان ما نیز رایج است، صحیح جلوه دادن رباست. ربا را نوعی خرید و فروش قلمداد کرده و حکم به صحت آن میدهند. اگر به نظامهای اقتصادی در حال ترقی نگاهی بیفکنیم، درمییابیم که نگاه آنها به مقوله ربا موافق احکام اسلام است. آنها به تجربه دریافتهاند که شیوع ربا در جامعه، مناسبات صحیح اقتصادی را بر هم میزند، مانع تولید کار در جامعه میشود و در یک جمله نظام اقتصادی را فلج میکند. حال که خداوند از روی لطف، منع ربا را به عنوان یک حکم به جهت رشد و پیشرفت نظام اقتصادی برای مسلمانان تشریع فرموده است، به واقع دور از انصاف دینی است که به نام دین آن را زیر پا بگذاریم» 3.
راه هموار است و زیرش دامها
قحطی معنا میان نامهالفظ ها
و نامها چون دامهاست
لفظ شیرین دیگ آب عمر ماست
پی نوشت :
1.الأمالی، ص622
2.نهج البلاغه، خطبه 156
3.ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جعفری، ج26، ص29
شعلهور شدن آتش جنگ در میان مسلمانان
آن چه در روابط میان مسلمانان یک ارزش تلقی میشود صلح و دوستی و پرهیز از نزاع و کشمکش است. قرآن مؤمنان را به اصلاح بین یکدیگر و دوستی دعوت نموده است 1. اما در آخر الزمان آتش جنگ در بین مسلمانان شعلهور میشود:
أَتَّی تَقُومَ الْحَرْبُ بِکُمْ عَلَی سَاقٍ، بَادِیاً نَوَاجِذُهَا، ممْلُوءَةً أَخْلاَفُهَا، حُلْواً رَضَاعُهَا، عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا 2.
این کلام حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه هم بیانگر شدت زیاد جنگهاست و هم این که در ابتدا جنگها خود را شیرین و دلنشین مینمایانند، اما وقتی آتش جنگ شعلهور شد ثمرهای جز مرگ و خونریزی و غارت نخواهد داشت. از آن جا که جامعه آن روز با پیشرفت علمی و امکانات مادی زیادی همراه است، در هنگام جنگها و آشوبها خسارات جبرانناپذیری به آنها وارد خواهد شد. شاید اشاره حضرت به شدت جنگها به سبب وجود سلاحهای پیشرفته و ویرانکننده باشد. به هر رو، جنگ و تجاوز همواره مورد نفرت جوامع بشری بوده و هست و هرگاه روی دهد آبستن مصیبتهای بی شماری خواهد شد.
جنگها آن قدر دامنهدار میشود که عرصه زندگی برای مردم تنگ گردد به گونهای که گذر ایام را به کندی بیابند، حس اعتماد و صلح از جوامع رخت بر بندد تا این که همه در درون خویش نیاز به یک منجی و مصلح را حس کنند.
طرد شدن شایستگان
حکومت پنج ساله حضرت علی علیه السلام، سراسر مبتنی بر شایستهسالاری و ضابطهمندی بود و ایشان به شدت با در نظر گرفتن روابط و خویشاوندیها و ورود افراد ناصالح به نظام مدیریتی به مبارزه برخواستند و این شدت عمل به حدی بود که افرادی چون طلحه و زبیر تاب تحمل آن را نداشتند و برای خود چارهای جز به دست گرفتن شمشیر نیافتند. اما در دوران آخر الزمان کسانی عهدهدار مسئولیت هستند که شایسته آن نیستند:
عِنْدَ ذَلِکَ یکُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ وَ إِمَارَةِ الصِّبْیانِ وَ تَدْبِیرِ الْخِصْیانِ 3.
مولای متقیان سه ویژگی مهم حکومتها را در آخر الزمان در این کلام بیان فرمودهاند. حاکمان در هر امری با زنان مشورت میکنند در جایی که زنان به دلیل روحیات خاصی که دارند بیشتر تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و در امور حکومتی و نظامی، مشورت با آنها باعث تزلزل در رأی و اندیشه حاکم میشود. از آن جا که طرف مشورت انسان باید تخصص و تجربه کافی را در آن مقوله داشته باشد، لذا زنان برای مشورت در امور حکومت، تخصص کافی ندارند. بعضی شارحان نهجالبلاغه در شروحی که بر این عبارت نگاشتهاند این اتفاقات را منطبق بر وقایع زمان خویش دانستهاند 4. البته هر عصری شرایط و مقتضیات مختص به خود را دارد و ممکن است نفوذ زنان در امور مهم حکومتی در هر زمان به صورتی جدید خود را نشان دهد.
ویژگی دیگر، فرمانروایی خردسالان است. باید در نظر داشت که بالا بودن سن ملاکی تعیینکننده برای عهدهدار شدن مسئولیت نیست. شاید مراد حضرت از این که فرماندهی خردسالان را نوعی ضد ارزش معرفی میکنند این باشد که یکی از معیارهای انتخاب مسئول، داشتن تجربه کافی و کسب کردن مهارت کافی در فراز و نشیبهای زندگی است که مانع تصمیمات عجولانه و نامعقول میشود. قریب به همین کلام در خطبهای از نهجالبلاغه نیز به چشم میخورد5.
از دیگر وقایعی که در حکومتها در آخر الزمان رخ میدهد، استیلای نظر و اندیشه خواجگان است که بدون هیچ صلاحیتی به عنوان مباشر در حکومت، تحمیل نظر میکنند. همه اینها به خاطر این است که شایستگان، از مقام واقعی خود رانده و مردم، ظاهربین و قشرگرا میشوند؛ چرا که مفاسد اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه نفوذ کرده و فاسدان در این شرایط رشد پیدا میکنند و امور مهم به دست نااهلان میافتد. پس این خود جوامع هستند که راه را برای طرد نخبگان و صالحان و زمامداری نااهلان هموار میکنند. حضرت علی علیه السلام در مقام اخبار از شرایط مردم میفرماید:
أْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ_ وَ لَا یظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ_ وَ لَا یضَعَّفُ فِیهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ 6.
در آن زمان، خبرچینان به جای اصحاب فضیلت و تقوا، محبوب حاکمان و مقرب آنان میشوند و به تبع آن مردم نیز به آنها احترام میگذارند. غافل از این که آنها به جهت کسب منفعت و وصول به قدرت دست به هر کاری میزنند و مصالح و منافع مردم و دین را به راحتی زیر پا میگذارند. باتقوایان و درستکاران را به سبب رعایت انصاف با دیگران، عاجز و ناتوان میانگارند. چرا که او اهل ظلم و ستم نیست و برای کسب منفعت به حق کسی تعدی نمیکند.
پی نوشت :
1.حجرات / 9؛ نساء / 114
2.نهج البلاغه، خطبه 128
3.نهج البلاغه، حکمت 102
4.شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج5، ص292
5.نهج البلاغه، خطبه 187
6.همان، حکمت 102
نتیجه
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه، خطراتی را که پیش روی مؤمنان آخر الزمان است معرفی فرموده و سعی در شناسایی آنها نموده است. در یک جمعبندی کلی این خطرات و انحرافات عبارت اند از: ظاهررایی و غفلت از حقیقت امور، مبتلا شدن به انحرافات اقتصادی از جمله حب مال و اندیشیدن به کسب منافع دنیوی، گرفتاری در دام توجیهات ناصحیح، واگذاردن قرآن، و روی آوردن به ناصالحان در اداره امور. ایشان در بیان راههای خروج از این وادی، به پیروی و عمل به دستورات قرآن، توجه به «لب» و حقیقت دین و دوری از فتنههای آخر الزمان اشاره فرموده و یاران حضرت مهدی علیه السلام را که اصلاحگر تمامیکژیها و ناراستیهایند به سبب اتصاف به این ویژگیها میستاید.
کتابنامه
_ الإستبصار فیم اختلف من الأخبار، شیخ طوسی، تهران: دار الکتب اسلامیه، 1390 ق.
_ الأمالی، شیخ صدوق، بیروت: الأعلمی، 1980 م.
_ بازتاب اندیشه، ش69، دی 1384، «آخر الزمان و فلسفه تاریخ»، محمد مجتهد شبستری.
_ بحار الأنوار لجامعه لدرر اخبار الأئمه الأطهار، محمد باقر مجلسی، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404 ق.
_ التحریر و التنویر، ابن عاشور محمد بن طاهر، نسخه موجود در نرمافزار جامع تفاسیر نور.
_ تحف العقول عن آل الرسول، حسن بن شعبه حرانی، قم: جامعه مدرسین، 1404 ق.
_ ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، محمد تقی جعفری، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
_ ترجمه و شرح نهج البلاغه، مصطفی زمانی نجفآبادی، قم: پیام اسلام، 1360.
_ جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، قم: انتشارات رضی، 1363.
_ الحدیث _ روایات تربیتی، محمد تقی فلسفی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی (بی تا، بی جا).
_ الخصال، شیخ صدوق، قم: جامعه مدرسین، 1403 ق.
_ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر: کاظم موسوی بجنوردی، تهران، 1383.
_ دفاع از تشیّع: بحثهای کلامیشیخ مفید، آقا جمال خوانساری، نشر مؤمنین (بی تا، بی جا).
_ شرح غرر الحکم و درر الکلم، آقا جمال خوانساری، دانشگاه تهران، 1365.
_ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، قاهره: دار احیاء التراث العربی، 1385 ق.
_ فرهنگ متوسط دهخدا، علی اکبر دهخدا، به کوشش: دکتر غلام رضا ستود _ دکتر ایرج مهرکی _ اکرم سلطانی، دانشگاه تهران، زمستان 1385.
_ فرهنگ معین، محمد معین، تهران: زرین، بهار 1386.
_ فضائل پنجتن در صحاح ششگانه اهل سنّت، محمد باقر ساعدی، قم: انتشارات فیروزآبادی، 1374.
_ قیام و انقلاب مهدی علیه السلام، مرتضی مطهری، تهران: صدرا، چاپ سیزدهم، 1373.
_ الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1365.
_ کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، قم: دار الکتب اسلامیه، 1395 ق.
_ لسان العرب، ابن منظور، قم: نشر ادب الحوزه، 1405 ق.
_ معرفت، ش94، مهر 1384، «مهدی و مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه»، صادق ارزگانی _ محمد امین.
_ مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ترجمه: مصطفی رحیمینیا، تهران: نشر سبحان، 1386.
_ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، حبیب الله خوئی، تهران: مکتبة الاسلامیه، 1405 ق.
_ وسائل الشیعه، حر عاملی، قم: مؤسسه آل البیت، 1490 ق.